شیطونیهای آرتین خان اول
شیطون مامان جدیدا خیلی شیطون شدی. یکشنبه رو صندلی غذا کنار اپن آشپزخونه نشسته بودی و من داشتم شام درست میکردم. در عرض یک دقیقه به شما نگاه کردم و یهو جیغ زدم. بله، دور تا دور دهنت و بالای چشمات رو با خودکار خط خطی کرده بودی. خدای من خودکار از کجا اومده بود!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چشمم افتاد به اپن و دیدم خم شدی و پارچه ی رو اپن رو کشیده بودی و از روی اون خودکار و یک پیچ گوشتی ساعتی بوده که افتاده بود روی میز و شما خودکار رو برداشته بودی و سعی میکردی بکنی تو دهنت. خدا رحم کرده بود نرفته بود تو چشمت. یه گلدون هم روی اپن بود که تا لبه اپن اومده بود. خدا رو شکر زود متوجه شدم. اگر ادامه داده بودی خدای ناکرده میافتاد روی ماهت و من چه میکردم !!...